آنچه بیش از همه گسترش استارتآپها را برای اقتصاد حیاتی میکند ایجاد بازارهای جدید برای محصولات و خدمات بر پایه خلاقیت و نوآوری در کشور است. گسترش استارتآپها در اقتصاد هر کشور بهمثابه گسترش ایدهها و ابتکارات خلاقانه، ایجاد بازارهای جدید برای برخی محصولات، جایگزین کردن رویههای جدید و کم هزینه با رویههای قدیمی با بهرهوری کم، بینیازی کشور از واردات برخی اقلام و حتی صادرات محصولات جدید به خارج کشور و ارزآوری به سیستم اقتصادی کشور است.
۱ – چشم انداز:
یک دیگر از دلایل موفقیت استارتاپ ها داشتن بانک موبایل اصناف و مشاغل است. چشم انداز یک مهارت است که هر رهبر باید داشته باشد. نیروی اصلی یک کارآفرین همین چشم انداز است که به او در راه موفقیت کمک بسیاری میکند. چشم انداز به یک استارتاپ کمک میکند، در بلند مدت مسیر اصلی کسب و کار خود را فراموش نکند و همیشه در راه دستیابی به اهداف کسب و کارش گام بردارد.
۲ – سرعت:
انجام سریع کار یکی از دلایل اصلی موفقیت استارتاپ ها است. تفاوت بسیار زیادی بین استارتاپی که پروژه را سر تایم مقرر تحویل میدهد و استارتاپی که پروژه را بسیار سریع تر از رقبا تحویل میدهد وجود دارد. استارتاپ های موفق هرگز انجام کاری را به تاخیر نمیاندازد. شاید انجام کار ها با سرعت زیاد باعث ایجاد اشتباه شود؛ اما این اشتباهات به آنها درس جدیدی میآموزد تا قوی تر از پیش به کار خود ادامه دهند.
۳ – مدیریت بودجه:
مدیریت مالی استارتاپ یکی از مسائل بسیار مهم در موفقیت استارتاپ ها است. هر فعالیتی باید بودجه خاص خود را داشته باشد و از هزینه های غیر ضروری اجتناب کرد. زمانی که بودجه محدودی برای زمان طولانی در دسترس دارید ابتدا باید الویت بندی مناسب برای بودجه انجام دهید.
۴ – مهارتهای اجتماعی:
مهارت های اجتماعی بخش مهمی از دلایل موفقیت استارتاپ ها است؛ به غیر از کارمندان و بازاریابان شرکت که نیاز به مهارت اجتماعی و فن بیان بالا دارند، مدیر استارتاپ نیز باید این مهارت ها را در سطح بالایی دارا باشد. مدیر یک استارتاپ باید بتواند با استفاده از مهارت اجتماعی خود راهی به درون هر سازمانی بیابد. مدیر استارتاپ باید به قدری فن بیان داشته باشد تا بتواند به کارمندان امید و دلیلی دهد که از بسیاری از فعالیت ها و مزایای زندگی خود مانند حقوق بالا، بیمه درمانی و زمان و… کم کنند و به فعالیت در آن استارتاپ بپردازند.
۵ – نظم:
نظم و هماهنگی در سازمان از انضباط شخصی شروع میشود. اما اگر سازمانی نظم و هماهنگی نداشته باشد به احتمال زیاد منجر به شکست میشود، حتی اگر در بهترین وضعیت اقتصادی واقع شده باشد. انضباط شخصی منجر به اخلاق کاری مثبت و اخلاق کاری مثبت منجر به انجام کارها به طور مؤثرتر و کارآمد تر میشود. برای موفق شدن تمام اعضای تیم باید هماهنگ باشند.
۶ – عزم قوی:
عزم قوی برای موفقیت در هر کاری حیاتی است. هر استارتاپ قبل از شروع کار نیاز به یک برنامه و هدف گذاری دارد و مهم تر از آنها نیاز به یک تصمیم جدی برای آن کسب و کار. اگر هنگام شروع یک استارتاپ آن را به عنوان شغل دوم یا کاری که در زمان های اضافی خود انجام میدهید نگاه میکنید، بدون شک شما شکست میخورید این کار حتی باعث میشود کارمندان خود شما نیز از شما و کسب و کار نا امید شوند. در طول شکل گیری و به درآمد رسیدن استارتاپ چالش ها و مشکلات زیادی وجود دارند که تنها راه پشت سر گذاشتن آنها داشتن عزم قوی است.
۷ – تغییر:
استارتاپ های موفق توانایی تغییر بالایی دارند، آنها میدانند چه زمانی باید روش کاری را تغییر داد. سازگاری با تغییرات روز جهانی منجر به پیشرفتهای عمده میشود. در طول مدت زمان مشخص یک استارتاپ باید بارها و بارها محصول یا خدماتی که ارائه میدهد را تغییر دهد تا به بهترین شکل آن محصول یا خدمت برسد.
۸ – مهارت افزایش سرمایه:
سرمایه مانند جریان خونی یک کسب و کار است، هیچ کسب و کاری بدون این جریان نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. این به این معنی است که یک کسب و کار با سرمایه کم یا ناکافی نابود میشود. استارتاپ های موفق استارتاپ هایی هستند که قادر به جمع آوری سرمایه برای انجام عملیاتهای تجاری هستند. افزایش سرمایه یک مهارت است که به بقای کسب و کار کمک میکند و از دلایل اصلی موفقیت استارتاپ ها است.
۹ – ریسک:
موفقیت در یک کسب و کار نیاز به ریسک کردن برای رسیدن به اهداف بزرگتر است. همانطور که میدانیم سودهای بزرگ همیشه نیاز به یک ریسک بزرگ نیز دارند. با این حال این ریسک ها باید با یک استحکام خاطر همراه باشند.
۱۰ – مدیریت زمان:
مدیریت زمان در استارتاپ از دو بخش تشکیل میشود: فردی – کاری
در فضای استارتاپی زمان دست خود اعضای تیم است. این موضوع باعث میشود زمان زیادی در طول روز را صرف کار کنند و پس از مدتی از کار خسته و دیگر آن کار را انجام ندهند. در محیط کاری باید حداکثر کارایی ممکن در زمان تعیین شده را داشته باشید. جدا از کار های روزانه یک استارتاپ باید بداند چه زمانی نیاز به تغییر دارد.
مزایای زیادی که کشورهای مختلف را به فکر ایجاد بستری مناسب برای گسترش این پدیده کرده است. اما راهکار اینکه مردم ترغیب شوند تا کسبوکاری اینچنینی آغاز کنند چیست؟ به گزارش دنیای اقتصاد، دولت چه کارهایی باید در این زمینه انجام دهد؟ آیا در کشوری که به ابتکارات بها داده نمیشود میتوان انتظار داشت که ایدههای خلاقانه شکوفا شده و به بهرهوری اقتصادی برسند؟ باید توجه کرد که صِرف بیان اینکه از فعالیتهای استارتآپی در سیستم اقتصادی کشور حمایت میشود کافی نیست.
محققان و اقتصادانان ریشه گسترش دامنه فعالیتهای کارآفرین را در عوامل کلیدی شامل شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر کشور میدانند. در حقیقت این فاکتورها عیار فعالیتهای کارآفرینی یا به دیگر بیان درجه کیفی آنها را تعیین میکنند. ممکن است در کشوری فعالیتهای استارتآپی به چند اپلیکیشن جدید در خرید کالا و خدمات منجر شود و در کشوری دیگر شرکتی چون اَپل پا به عرصه اقتصادی آن بگذارد.
رشد استارتآپها تابع چه عواملی است؟
در کشوری که به فرآیند آموزش توجه ویژه میشود و به دانشجویان برتر و نوابغ کشوری فرصتها و پاداشهای بزرگ داده میشود باید انتظار داشت که جریانی از طرحهای کارآفرینانه شکل گرفته و این کشور در این زمینه سرآمد کشورهای دیگر شود؛ در این کشورها طرحهای مختلف در رقابت تنگاتنگ با یکدیگر روزبهروز پیشرفتهتر و پربارتر شده تا نهایتا به محصولی با درجه کیفی بالا تبدیل شوند.
در برخی دیگر از کشورها این شرایط سخت زندگی و نیاز شدید است که میتواند موجب بروز خلاقیت و نوآوری شود؛ که بالطبع تعداد فعالیتهای کارآفرینانه به مراتب کمتر از حالت اول خواهد بود و این طرحها از مزیت رقابت بهرهای نخواهند برد. در برخی کشورها این شرایط سیاسی است که موجب پیشرفت عدهای شده و مابقی کارآفرینان را از سیستم اقتصادی حذف میکند. به هر حال پرواضح است هر چه مواد اولیه ورودی به اقتصاد کشورها، بهتر و با کیفیتتر باشد اقتصاد بهدرستی کار خواهد کرد و با درآمد مناسب از بازارهای جهانی رفاه را برای مردم کشورش به ارمغان خواهد آورد.
به بررسی شرایط استارتآپها در نقاط مختلف دنیا بپردازیم. برای مثال آمریکای لاتین در جایگاه دوم کارآفرینی دنیا به لحاظ تعداد طرحهای نوآورانه قرار گرفته است، اما بیشتر ابتکارات و خلاقیتهای معرفی شده، هرگز راهی به کسب درآمد در کشور پیدا نمیکنند. برای مثال در مکزیک ۹۸ درصد شرکتها در حقیقت کارآفرین خُرد هستند که درآمد ناچیزی عاید کشور میکنند.
دلیل عمده این موضوع که در میان انبوهی از ابتکارات و نوآوریها، صنایع بزرگ ظهور نمیکنند، ضعف این کشور در سرمایهگذاری مناسب در طرحهای کارآفرینانه است. علاوهبر این تحقیقات نشان میدهد این کشور هیچگاه به فکر یافتن بازار جهانی برای این نوآوریها نبوده است و از همه مهمتر در این کشور عموم مخترعان از فقدان قانون مناسب برای ثبت اختراع و حمایت از حق ثبت گلایه دارند. تحت چنین شرایطی چگونه افراد خلاق میتوانند بر رشد اقتصادی کشورشان تاثیرگذار باشند؟
در آفریقای جنوبی رویهای مناسب در حال شکلگیری است و پتانسیل قابلملاحظهای در حال انباشت در زمینه تکنولوژیهای پیشرفته است. چهار دانشگاه بزرگ در این منطقه بهخوبی پذیرای ایدههای مبتکرانه دانشجویان و مخترعان هستند. ایدههای جذاب با حمایت مناسب ارزیابی و اجرا میشوند. برای هر محصول قبل از تولید بازاری پیشبینی میشود و سازگار با بازدهی که نصیب اقتصاد خواهد کرد در آن سرمایهگذاری انجام میشود.