تب راه اندازی کسبوکارهای نوپای مبتنی بر فناوری (استارتاپ ها) چند سالی میشود که در کشور داغ شده است و برای بسیاری از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی راه انداختن کسبوکار شخصی و یا پیوستن به یک تیم استارتاپی به یکی از الویتهای اصلی انتخاب مسیر تخصصی و کاری تبدیل شده است. ولی طبیعی است که همه استارتاپ های ایرانی موفق نشوند و بعد از مدت ها تلاش برای ایدهای که روزی به آن ایمان داشتند، نا امید شده و همه چیز را فراموش کنند.
سرعت
بانک اطلاعات اصناف و مشاغل کشور می تواند یکی از عمده دلایل پیشرفت استارتاپ ها، رسیدن به اهداف و گذر از مراحل دشوار باشد. میان استارتاپی که فعالیت هایش را به موقع انجام می دهد و استارتاپی که زودتر از رقیبانش حرکت می کند، تفاوت زیادی است. استارتاپ های موفق، هیچ گاه انجام کارهایشان را به تأخیر نمی اندازند و تا زمانی که کاری را به پایان برسانند، هر چقدر که نیاز باشد کار می کنند. فعال ترین افراد کسانی هستند که بیشترین بهره را از زمانشان می برند. به نظر من، هر چه زودتر اشتباهاتی که قرار است انجام دهیم، انجام شوند و از آن ها درس گرفته شود بهتر است.
مدیریت بودجه
یک استارتاپ موفق در مدیریت امور مالی مهارت دارد و می تواند در مواقع کم درآمد کارکرد خوبی داشته باشد. هر برنامه ای باید بودجه ی مشخصی داشته باشد و از هزینه های غیر ضروری پرهیز شود. بنابراین برای گذر از مراحل سخت و مدیریت مناسب بودجه بایستی از نیازهای شرکت باخبر بود. چون منابع محدودند و زمان نیز خیلی مهم است، شرکت ها باید در انجام کارها با کمترین امکانات چیره دست شوند.
مهارت های اجتماعی
ارتباط داشتن با افراد مختلف، می تواند دلیل دیگری باشد در موفقیت استارتاپ. تیم مؤسّسی که افراد قدرتمند و تاثیرگذار را بشناسد، ارزش بالاتری دارد و می تواند شانس بیشتری برای یافتن شریک و سرمایه گذارهای باتجربه داشته باشد. استارتاپ های بزرگ، مدیرعامل شناخته شده ای دارند که قادر است روش خود را در هر سازمانی پیاده کند. همچنین، مدیران استارتاپ باید بتوانند به افراد دلایل کافی جهت پیروی از آن ها در موقعیت های حساس-معمولاً در شرایطی که افراد باید فداکاری هایی انجام بدهند- مانند ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی، کمبود های درآمد، نبود بیمه های درمانی یا محدود بودن آن و غیره.
نظم
نظم و ترتیب با خودکنترلی آغاز می شود و ثمره ی داشتن استانداردهای شخصی است. بدون نظم، استارتاپ ها نمی توانند در کسب وکار موفق شوند؛ حتی اگر در بهترین شرایط اقتصادی باشند. نظم شخصی منجر به یک هنجار مثبت کاری می شود و هنجار کاری خود منجر به پویایی و افزایش بازدهی می شود. برای به انجام رساندن یک کار، لازم است همه ی اعضای تیم را هم راستا کرد و با هم همکاری نمود.
عزم
برای شکل گرفتن موفقیت، عزمی قوی لازم است. یک استارتاپ موفق وقتی اشتغال را ایجاد می کند، بر روی اهمیت داشتن عزم مصمّم، تأکید می کند و هرگز تلاشش را متوقف نمی کند، به ویژه در شرایط سخت و ترسناک. چالش های فراوانی وجود دارد که استارتاپ ها ممکن است با آن رو به رو شوند، بنابراین به عزمی مصمّم برای غلبه بر آن ها نیاز دارند.
همان طور که در کتاب “Good To Great” نوشته ی Jim Collins آمده است، اگر افراد مناسبی در جاهای مناسب قرار بگیرند، استارتاپ بالأخره مسیرش را برای رسیدن به موفقیت پیدا خواهد کرد. عزم و پافشاری دو مؤلفه ی کلیدی برای به تحقق پیوستن این واقعیت هستند.
انعطاف پذیری
بهترین استارتاپ ها همواره برای پذیرفتن تکنولوژی های جدید تمایل دارند. عادت به تغییرات منجر به پیشرفت های مهمی می شود. در ابتدای کار، استارتاپ باید چندین بار محصولاتش را تولید کند تا از همه ی جوانب آن آگاه شده و بتواند آن را به درستی تولید کند.
مهارت افزایش منابع مالی
نقدینگی، اصل یک کسب وکار است. این به آن معنی است که کسب وکارهایی که سرمایه ی ناکافی دارند می توانند از بین بروند. استارتاپ های موفق، استارتاپ هایی هستند که سرمایه ی کافی برای اداره ی عملیات های تجاری خود دارند. وظیفه ی ابتدایی یک مدیرعامل این است که بتواند منابع مالی را افزایش دهد. یک راه خوب برای افزایش درآمد به صورت آنلاین، پلت فرم هایی مانند ۱۰۰۰ Angles است، به گونه ای که به استارتاپ کمک می کند تا بتواند ثروت را در طی فقط ۶۰ روز توسط سرمایه گذاران معتبر افزایش دهد.
۱. برای شروع کار خود به دنبال جذب سرمایه میروند
یکی از ابتدایی ترین اشتباهاتی که ممکن است هرکسی در راه اندازی استارتاپ خود مرتکب شود، جستجو برای جذب سرمایه گذار در ابتدای امر است. زمانی که شما فقط ایدهای خام در ذهن دارید، جستجو برای جذب سرمایه گذار فقط میتواند اوضاع را پیچیده تر کند. اولین کاری که یک استارتاپ باید بکند، راه اندازی نسخه اولیه کسبوکار خود (MVP) است تا بتواند مشتریان اولیهاش را جذب کند.
در جلسههای مشاوره و یا پذیرش شتابدهنده بارها با استارتاپ هایی مواجه شدهایم که ابراز کردهاند اگر ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومان داشتند حتما کسبوکار بزرگی میساختند، در حالی که آمار جهانی نشان میدهد نرخ موفقیت استارتاپ هایی که بدون جذب سرمایه اولیه آغاز به کار کردهاند بسیار بیشتر از دیگر انواع استارتآپها است. برای مثال یکبار با دانشجوی خانمی مواجه بودیم که قصد داشت یک سیستم خرید گروهی در شهر مشهد ایجاد کند و تنها راه ممکن پیش روی خود را جذب ۱۰۰ میلیون تومان پول و نصب بیلبورد در سطح شهر میدانست.
استارتاپ هایی که سرمایه مورد نیاز خود را از مشتری تامین میکنند و در واقع برای رشدشان به جای سرمایهگذار وابسته به مشتریانشان هستند رشد سریعتری خواهند کرد چراکه مجبورند برای بقای خود مشتریان بیشتری جذب کنند و خدمات باکیفیتتری به مشتری ارائه دهند.
۲. کسب درآمد را در الویت اول خود قرار نمیدهند
چرخ یک بنگاه کسبوکار با پول میچرخد. هرچند ممکن است انگیزانندههای دیگری هم وجود داشته باشند ولی اگر پول وارد سیستم نشود به تدریج دیگر انگیزانندهها نیز از یاد میروند، چراکه همه اعضای تیم برای گذران زندگی روزمره خود نیازمند درآمد هستند.
۲۰۱۸
اشتباه مهلک استارتاپ ها در اینجاست که به جای تمرکز روی شیوه درآمدزایی بر روی جزییات و حواشی تمرکز میکنند. به خاطر دارم استارتاپی در تبریز دیده بودم که اعضای تیم آن افراد بسیار حرفهای در حوزه گرافیک و برنامهنویسی بودند. آنها یک وبسایت بسیار شیک و جذاب برای مراسمهای عروسی راهاندازی کرده بودند ولی آنها به قدری به جزییات گرافیکی و تکنولوژیهایی برنامهنویسی آن توجه کرده بودند که فراموششان شده بود هدفشان از اینکار پول درآوردن است. این کار تا جایی ادامه پیدا کردند که هرکس برای گذران امورات خود مجبور به پذیرش پروزههای شخصی و متفرقه شد و آن ایده استارتاپی از پیشرفت متوقف شد.
برخی صاحبان استارتاپ های ایرانی نیز بیشتر از اینکه زمان خود را صرف کار بر روی درآمدزایی و رشد خدمات خود بکنند، درگیر شرکت در همایشها و رویدادهای مختلف میشوند و همین نیز مقدار زیادی از وقت و تمرکزشان را از بین میبرد.
بسیار پراهمیت است که استارتاپ شما منابع درآمدی خوبی را شناسایی کند تا بتوانید از طریق آنها چرخ استارتاپ خودتان را بچرخانید و حواشی حواستان را بیش از حد متعارف پرت نکند.
۳. یا مربیان خوبی ندارند و یا به حرف آنها گوش نمیکنند
مربی خوب اهمیت بسیار ویژهای در رشد و موفقیت یک استارتاپ دارد. هر بنیانگذاری افرادی را در داستانها و فیلمها دارد که از آنها الهام بگیرد ولی کمتر صاحب استارتاپی یافت میشود که مربی صحیحی برای خود داشته باشد و واقعا به حرف او گوش فرا دهد.
این همان مسئله استاد و شاگردی است که در فرهنگ سنتیمان نیز داشتهایم. باید مدتی شاگردی کنید تا به یک استاد کار ماهر تبدیل شوید. بسیاری از استارتاپ های موفق توسط افرادی ساخته شدهاند که در شرکتهای دولتی و خصوصی مشغول بودند و با دیدن مشکلی خاص، به فکر یافتن راه حل برای آن افتادهاند.
این تصور که من خودم همه فن حریفم و نیازی به کمک و نظرات دیگران ندارم، تصور مخربی است که متاسفانه اغلب ایرانیها دچار آن میشویم.
بدیهی است که همه به مربیان حرفهای در مراکز شتابدهی دسترسی نداشته باشند ولی اینترنت و منابع آنلاین امکان آموزش را به خوبی فراهم کرده است. به یاد داشته باشید که اگر فکر میکنید باهوشترین فرد در اتاق هستید، حتما در اتاق اشتباهی قرار دارید.
۴. نیاز مشتری را به درستی متوجه نمیشوند
این مورد یکی از مهمترین و اصلیترین دلایل شکست استارتاپ های ایرانی است. اغلب استارتاپها به جای اینکه در فکر یافتن راهحلی عملی برای مشکلی باشند که افراد زیادی با آن دست به گریبان هستند، برخی ایدهها را اجرایی میکنند که نیاز چندانی به آنها وجود ندارد و صرفا تصور میکنند که افراد به آن نیاز دارند. از این رو بعد از مدتی با مشکل تعداد مشتریان کم مواجه میشوند و همین منجر به شکستشان میشود.
همانطور که در کتاب تست مامان (کتابی درباره اعتبار سنجی ایدهها) آمده است، اغلب ایدههای استارتاپ های ایرانی ایدههای ویتامینی هستند! بودنشان خوب است ولی اگر نباشند هم مشکلی به وجود نمیآید. ولی در بیشتر اوقات فقط استارتاپ هایی موفق میشوند که ایدهشان تسکین دهنده درد جامعه هدف باشد.
کلمات کلیدی: بانک اطلاعات اصناف ایران, راه اندازی کسب وکار تازه, کسب وکار استارتاپی در ایران