واژه رشد اقتصادی را بارها و بارها در اخبار و رسانهها شنیدهاید. به زبان ساده رشد اقتصادی به این مفهوم است که میزان تولیدات یک کشور نسبت به قبل افزایش یابد یا اصطلاحا رشد داشته باشد. برای مثال اگر اقتصاد کشوری در سال گذشته ۲ عدد کفش تولید میکرده و امسال تولید این محصول به ۳ عدد کفش ارتقا یافته است، این امر به معنای رشد اقتصادی این کشور به میزان ۵۰ درصد است. با افزایش تولیدات یک کشور نسبت به قبل یا رشد اقتصادی، بهتبع تعداد افراد مورد نیاز برای کار در سیستم اقتصادی نیز افزایش یافته و وضعیت اشتغال یک کشور بهبود مییابد. همچنین وقتی عرضه محصولات در پی افزایش میزان تولید آن، زیاد میشود قیمت محصولات نیز کاهش مییابد و قدرت خرید مردم افزایش مییابد. گاه رشد اقتصادی و بانک اطلاعات اصناف و مشاغل موجب افزایش صادرات کشور به خارج از مرزها شده و زمینهساز ورود ارز به کشور میشود. با ورود ارز بیشتر، قدرت اقتصادی کشور در تامین منابع مورد نیز خود در زمینههای مختلف افزایش یافته و مسوولان و تصمیمسازان میتوانند به برنامهریزی برای توسعه زیرساختهای کشور، ساخت جادهها، راهآهن، مدارس، بیمارستانها، مراکز آموزشی، کارخانهها و… بهطور کلی توسعه کشور بپردازند. بنابراین رشد اقتصادی یک مساله بسیار مهم در اقتصاد کشورها است که زیربنای اصلی افزایش اشتغال، کاهش تورم و توسعه اقتصادی است.
در واقع رشد اقتصادی به دو معناست:
بر اساس نخستین و رایجترین تعریف، رشد اقتصادی یعنی افزایش بازدهی اقتصاد، در طول دورهای زمانی که حداقل ۲ دورهی ۳ ماههی متوالی است.
تعریف دوم رشد اقتصادی، عبارت است از افزایش آنچه اقتصاد میتواند تولید کند، در صورتی که از تمام منابع کمیاب خود استفاده کند. افزایش پتانسیل تولیدی اقتصاد را میتوان با استفاده از حرکتِ رو به بیرونِ منحنی امکانات تولید (PPF) آن اقتصاد، نشان داد.
سادهترین راه برای نشان دادن رشد اقتصادی، تقسیم کردنِ تمام کالاها به دو دستهی اصلیِ «کالاهای مصرفی» و «کالاهای سرمایهای» است. جابهجاییِ رو به بیرونِ منحنی امکانات تولید به این معنی است که ظرفیت اقتصاد برای تولید، افزایش یافته است.
یافتن تکنولوژی جدید: یافتن رویهها، ابزار، وسایل و دستگاههای جدید در تولید محصولات و خدمات نوین یکی از مهمترین فاکتورها در رشد اقتصادی کشورها و فاصله گرفتن آنها در تولید کالا و خدمات در بازارهای جهانی است. گاه ممکن است یک کشور سرمایه انسانی مناسبی داشته باشد و منبعی عظیم از ایدهها و طرحهای جدید در تولید انواع کالاها و خدمات در اختیار داشته باشد، اما سازوکار مناسبی برای تبدیل این ایدهها به تکنولوژیهای عملی در تولید کالاها و خدمات تعبیه نکرده باشد. بنابراین نمیتوان انتظار داشت چنین کشوری بتواند قدم در مسیر رشد پایدار بگذارد. همچنین ممکن است سرمایه انسانی آنها راهی کشورهایی شود که چنین سازوکاری را برای تبدیل ایدههای خلاقانه به تکنولوژی کاربردی داشته باشند. بسیاری از کشورهای پیشرفته پذیرای مهندسان و نوابغ کشورهایی هستند که چنین مکانیزمی در اقتصاد خود ندارند.
چه عواملی موجب رشد اقتصادی میشود؟
در منحنی امکانات تولید، رشد به عنوان افزایشِ بازدهیِ بالقوه در طول زمان تعریف میشود و با تغییر مکانِ رو به بیرون منحنی، نمایش داده میشود. تغییر مکانِ رو به بیرونِ منحنی امکانات تولید به این معنی است که ظرفیت تولیدِ تمام کالاها در اقتصاد، افزایش یافته است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که اقتصاد، به بعضی از موارد زیر، یا تمام این موارد متعهد شده باشد:
۱. بهکارگیری فناوریهای جدید
سرمایهگذاری بر روی فناوریهای جدید، بازدهی بالقوه برای تمام کالاها و خدمات را افزایش میدهد؛ زیرا بدون شک فناوریهای جدید کارآمدتر از فناوریهای قدیمی هستند. «مکانیزاسیون» گسترده در قرنهای ۱۸ و ۱۹ به بریتانیا امکان داد تا مقادیر عظیمی از بازدهی را از منابع نسبتا اندکی به دست آورد و به نخستین کشور کاملا صنعتی جهان تبدیل شود. در سالهای اخیر، نرخ رشد سریع چین، تا حد زیادی مدیون بهکارگیری فناوریهای جدید در فرآیند تولید است.
اگر مقداری ناکافی از منابع، به کالاهای سرمایهای اختصاص داده شود، اقتصاد رشد نخواهد کرد. در واقع، به دلیل اینکه در طول زمان از ارزش سرمایه کاسته میشود، بخشی از منابع باید به کالاهای سرمایهای اختصاص داده شود تا اقتصاد در اندازهی فعلی خود باقی بماند و کوچکتر نشود.
۲. تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف
تقسیم کار (اختصاص دادنِ بخشهای مختلف کار به افراد مختلف) یعنی چگونه میتوان تولید را به وظایف مختلفی تقسیم کرد و امکان توسعهی ماشینآلات را برای کمک به تولید فراهم نمود و زمینهای را فراهم کرد تا نیروی کار، در محدودهی کوچکی از کارها تخصص پیدا کند. تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف میتواند موجب رشد قابل توجهی در ظرفیت تولیدی شود و منحنی امکانات تولید را به سمت بیرون حرکت دهد.
۳. بهکارگیری روشهای جدید تولید
روشهای جدید تولید، موجب افزایش بازدهی بالقوه میشود. برای مثال، استفاده از کارِ گروهی در تولید وسایل نقلیهی موتوری در دههی ۱۹۸۰، موجب کاهش ضایعات شد و بهرهوری را تا حد قابل قبولی بهبود بخشید. استفادهی گسترده از روشهای تولیدی که توسط رایانه کنترل میشوند مانند رباتیک، پتانسیل تولیدی بسیاری از شرکتهای تولیدی را به طور چشمگیری افزایش داده است.
۴. افزایش نیروی کار
افزایش نیروی کار به اقتصاد امکان میدهد تا بازدهی بالقوهی خود را افزایش دهد. این افزایش میتواند از طریق رشد طبیعی جمعیت و در شرایطی ایجاد شود که نرخ تولد، بیشتر از نرخ مرگومیر است یا از طریق مهاجرت خالص و در شرایطی ایجاد شود که میزان مهاجرت به داخل کشور، بیشتر از مهاجرت به خارج از آن است.
کلمات کلیدی: اقتصاد مقاومتی, بانک موبایل اصناف و مشاغل, پیشرفت اقتصادی اصناف, رشد اقتصادی در ایران, لیست اصناف و مشاغل کشور